اعجاز کلمات
دخترک سه سال و سه ماه و چهارده روز ما تازگی ها به اعجاز کلمات پی برده، مثلا می دونه یه لطفا ساده چقدر کارهاشو جلو می اندازه یا یه مامان قربونت برم چقدر خوشگل شدی به هر چی از کابینت خوراکی بخواد منجر میشه
می دونه کلمه بابای عشقم بعد ظهر جمعه حتما به پارک ختم میشه
می دونه وقتی دست و صورتش رو می شوره و مثل وضو گرفتن مسح می کشه و بلند صلوات می فرسته مامان چقدر ذوق می کنه
می دونه با هر کسی به چه زبونی صحبت کنه و من واقعا حیرت زده می شم از این سیاست های گفتاری
چند روز پیش چیزی می خواست و اون موقع اصلا نمی شد به درخواستش جواب مثبت بدم اون مدام حرفش رو تکرار می کرد و منم قاطع می گفتم نه الان وقتش نیست
اومده تو چشمای من نگاه می کنه میگه مگه تو مامان بدی هستی؟ مگه تو لوسی؟ مگه تو بی تربیتی؟
دقیقا حرفهایی که می دونم دوست داشت بدون مگه بهم بگه
می خوام خونه رو جمع و جور کنیم می گم روشا بیا کمک کن پازل هاتو جمع کنم میگه مامانی من بلد نیستم شما جمع کن یاد بگیرم
اینها هم عکس هایی جدید از سیندخت من
این عکس آخر ابتکار بابای مهربون هست برای بف بازی در خانه(آخه کاره این کل خونه رو برف برداشت؟؟؟؟)