عروسک های باربی
از همون موقعی که توی مدرسه کار می کردم از این عروسک های باربی بدم می یومد، اون موقع هیچ شناختی روی تاریخچه و هدف ساختشون نداشتم اما از نوع بازی بچه ها با اون ها بدم می یومد، تعویض لباس های جورواجور و آنچنانی حتی لباس زیر!!! وسایل لوکس کوچیک که بیشتر لوازم آرایش بود و بدتر از همه پارتنر این عروسک ها که یه هو برای تنها نبودن اونها ساخته شد...
مدرسه ما یک مدرسه غیر انتفاعی در شمال تهران بود، بچه ها اکثرا اسباب بازی های لوکس داشتن و روزهای چهارشنبه می تونستن بیارن مدرسه بازی کنن
البته بعد از گم شدن کفش یکی از این باربی ها و جنجال درست کردن اون بچه و مادرش که ما این عروسک رو از فلان کشور خریدیم و ... من تو کلاسم آوردن اون هارا ممنوع کردم، اما می دیدم بچه ها با چه شعفی از وسایل تازه عروسک هاشون حرف می زنن.
از همون موقع ها تصمیم گرفتم وقتی بچه دارشدم روی انتتخاب وسایل بازی برای دخترم حساس باشم .
تولد یک سالگی روشا دوست عزیزی یک عروسک باربی آنچنانی هدیه آورد، اسمش گابریل هست(حتی بچه ها نمی تونن براش اسم انتخاب کنن) و سه دست لباس هم داره با وسایل جانبی مثل لباس شنا و لباس رقص و لباس راحتی... این عروسک توس ساک دستی کوچکی رفت بالای کمد روشا و سال های بعد هم چنتا دیگه باربی رسید...
نمی دونستم باید با این ها چه کنم نه دوست داشتم به کس دیگه ای بدم چون فکر می کردم خوب این ها برای همه بچه ها بده نه دلم می یومد خراب کنم و بیاندازم دور همون طوری اون بالا بود.........
تا روز اساب کشی که توی اون شلوغ پلوغی که روشا به همه چیز سرک می کشید این رو پیدا کرد
خلاصه تا اومدم به خودم بیام دیدم میگه وای مامان منم باربی دارم!!!!!!
خیلی تعجب کردم اما بعد دیدم به هر حال دست درو همسایه دیده بچه اما هیچ وقت نخواستشون
گفت مامان خریدی من یاهاشون بازی کنم؟
گفتم ببین با این بیچاره ها که نمیشه بازی کرد به نظزت باید چیکارشون کنیم؟
گفت مامان این ها بزرگن چرا روسری ندارن؟؟؟؟
گفتم چون ما باید براشون درست کنیم و با پارچه براشون روسری و چادر بریدیم و کلی سرگرم شدیم
خدارو شکر همون یک بار بود و من بعد همه رو دوباره جمع کردم اما می دونم تو مهد کودک ها و دست همه دختر بچه ها هست و باز روشا این ها رو می بینه...
چقدر خوب میشد به جای خرید هر چیزی کمی به عواقبی که برای بچه مون داره فکر کنیم.
این هم باربی های محجبه ما