امام مهمان نواز
مدتها بود آرزوی رفتن به مشهد داشتم و هر سری مسئله ای پیش می یومد و نمی شد، آخرین بار نوروز92 رفتیم روشا خیلی کوچیک بود و اصلا یادش نمی یومد، بهش می گفتم دعا کن بریم مشهد زیارت و اون بعد نمازش دعا می کرد که در 12 بهمن به لطف امام رئوفم به سفر مشهد رفتیم با مامانی و عمه زری و بابا و البته روشا و من!!!
واقعا آقای بزرگ رسم مهمان نوازی رو در حق ما تموم کرد.
حرم امن و خلوت و راز و نیاز های تمام نشدنی، هیچ غمی حس نمی شد پر از انرژی فوق مادی و اثر بخش
حیف زود تمام شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی