کودکان آسیب پذیر
امروز خالم خوب نبود اگه ایمانم به حکمت و رحمت بی انتهای خدا نبود شاید هنوز هم داشتم گریه می کردم نمی دونم شاید الکی خودم رو آروم کردم.
امروز تو مجله مددکاری مطلبی درباره آسیب های خیلی خیلی وحشتناک و بدی که توی همین شهر خودمون که با کلی فکر و خیال ازش رد می شیم هست آسیب هایی برای بچه های زیر 10 سال فجایعی مثل تجاوز و تعرض هزار جور اعتیاد و آوارگی و گرسنگی و در آخر بزه کارایی می شن که ما هر نوع مجازات رو حق اونها می دونیم ...
واقعا کودکی که تو خیابون کار می کنه و می خوابه چقدر می تونه در آینده یه شهروند خوب و محترم بشه...
چقدر می تونه درست زندگی کنه وقتی توی 5 سالگی بهش تجاوز می شه و معتاد به شیشه می شه؟
اگه خیلی شانس بیاره یه بزهکار مثل همون هایی نشه که این بلاها رو سرش آوردن.......
خیلی حالم بده....
وقتی توی ترافیک موندم و یه یچه کوچک با نگاه معصومش برای خرید یه بسته دستمال کاغذی بهم خیره میشه تمی دونم کار درست خریدن هست یا رد شدن؟؟؟؟؟؟
می دونم باید کاری کرد
همه می دونیم اما دریغ....
الیته مسلما این مسائل به خاطر طیف وسیعش نمی تونه کار یک نفر دو نفر باشه اما آیا الان که دولت کاری نمی کنه ما هم باید یشینیم....
خدای بزرگم کمکم کن ...درد دارم کمک کن درد کودکان جامعه را حداقل کم کنیم
سازمانی جهت کمک به کودکان کار هست که برای آموزش و تغذیه این بچه ها کارهای مفیدی انجام می ده خدا یاورشون باشه
از همه دوستان خوبم که لطف می کنن و منو می خونن می خوام برای سلامتی و خوشبختی این بچه ها دعا کنن
الهی به حق سه ساله آقامون حسین پناه تمام بچه ها باش