عیدانه های من با روشا
اولین غذای ما در سال جدید لازانیا بود ، البته این لازانیا پختن جریان داره به رسم خانوادگی باید شب عید سبزی پلو با ماهی خورد تا همیشه سرسبز بود و شاد و روز عید رشته پلو که مادرم همیشه با مرغ می پخت به نیت این که در سال جدید رشته کارها باز باشه و سر و سامان، ما هم شب عید خوش و خرم سبزی پلو پختیم و جاتون خالی نوش جان کردیم و اما روز عید دیدیم رشته پلویی نداریم گفتیم چی بپزیم که رشته داشته باشه ماکارونی اومد به ذهنم اما دیدم بیشتر هوس لازانیا کردم خلاصه این شد اولین غذای ما در سال جدید.
البته نوشته روی لازانیا کار همسر گرامی می باشد.(ما هم دوست داریم)
به مناسبت سال مار همسر عزیز ماری به خونه آورده بود تا روشا از نزدیک ببینه و بازی کنه( با مااااااااااااااررررررررررررررر)
البته بگم که با تهدید های من یک شب بیشتر مهمان ما نبود .
یک روز خوب با امیر رضای گل خاله و مادرش و دوست مادر روشا رفتیم کاخ سعد آباد جشنواره ملی هوا لطیف و بهاری بود خیلی بهمون خوش گذشت
یه پنج شنبه خوب امیر رضا کوچولو تنها مهمان ما بود ، می تونید حدس بزنید بعد از خواب کردن این دوتا وروجک که کل اتاق روشا رو به بیرون انتقال داده بودن چه حسی داشتم هورااااااااااااااا
و عصر همون روز با خاله های گرامی رفتیم پیک نیک پارک بانوان تهران
بقیه ایام هم به استراحت کتاب خوندن فیلم دیدن و بازی با روشا گذشت و البته مهمون بازی.
سیزده بدر هم چون همه جا شلوغه مادرجون عزیز با دختر دایی زینب و خانواده های محترم مهمان ما بودن ، این هم غذای ویژه خودم
عصر یک ساعت در پارک آب و آتش قدم زدیم و البته چای هم خوردیم. سیزدتون بدر دشمناتون در به در