کارهای خیلی خیلی بد
دخترک قصه ما یه کار زشت کرده و مامان حسابی عصبانیه
خداییش شما بودید چیکار می کردید؟ دلم می خوام واقعا بهم بگید اگه جای من بودید چیکار می کردید؟
بزار از اول بگم:
دیروز ساعت 3 عصر بعد از یک روز معمولی کاری رفتم دنبال روشا مهد کودک که ایشون خواب بودن و کلی خودشونو واسه ما لوس کردن خوب از قدیم گفتن نازکش داری ناز کن ناز کش نداری پاهاتو دراز کن ....
و دخترک چون نازکش داشت و از اون نازکش های آویزون که آدم حالش همچینی بهم می خوره هی ناز کرد که یه بوس بده به ما...
خلاصه اومدیم خونه و تا رسیدیم من هنوز مقنعه در نیاورده(مامان های کارمند می دونن یعنی چی مقنعه درنیاورده) خانم خانومها گفت گلاب به روتون پی پی دارم و سریع و فرز شلوارش رو درآورد و پرید تو دستشویی و از اونجا که من مامان آرومی بودم گفتم باشه هر وقت تموم شد صدام کن بیام بشورمت
تا اینجا که عادی بود مثل همه روز های دیگه و توالت رفتن های دیگه و من مشغول کندن مقنعه شدم و مانتو و شلوار اداره و پوشیدن لباس راحتی و هی فکر می کردم الان یه لیوان چای چه می چسبه یک دفعه به خودم اومدم دیدم مدت زیادی از دخترک خبری نیست آخه همیشه تا گلاب به روتون پی پی می کنه بلند میگه "صصصدداااااا" مثلا داره منو صدا می زنه .....
کجا بودیم؟ آها آره دیدم خبری نیست رفتم دستشویی و ....
منفجر شدم خانوم هی گله گله جا پی پی کرده بود و لگدمال کرده بود ، یعنی کل توالت قهوه ای رنگ شده بود و دمپایی هاش و قیافه من دیدنی بود از عصبانیت می لرزیدم سرش داد زدم و اول با هزار بد بختی شستمش و فرستادمش بیرون و تا نیم ساعت اون آثار جرم رو از توالت پاک می کردم
بعدش تنبیه اش کردم و بهش بستنی ندادم و حتی تا چند دقیقه باهاش حرف نمی زدم..
حالا از اون التماس و ببخشید و از من بی اعتنایی
شب فکر کردم خیلی بد عصبانی شدم یک دفعه خدایی شما بودین چیکار می کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟