آخر های هفته
خیلی ذوق آخر هفته ها رو دارم
پنج شنبه های مهربون که فقط برای من و تو شده، شاید کمی خودخواهی من باشه اما از اینکه فقط من و تو هستیم خیلی حس خوبی بهم دست می ده ، کل هفته رو برنامه ریزی می کنم چیکار کنیم و کجا بریم که بیشتر با هم باشیم و بیشتر بهت خوش بگذره بیشتر ببینمت و بیشتر با هم خاطره بسازیم
اینکه صبح ها با صدای قشنگ تو بیدار بشم بیای تو تختم و دست های کوچولوت رو دور گردنم بندازی و دلت بخواد آروم آروم نوازشت کنم و با اون صدای گرفته اول صبح بلند بلند حرف بزنی
اینکه دوتایی سوار ماشین بشیم و بریم تا با هم باشیم مثل همین دو روز پیش که عصر رفتیم پارک جوانمردان که با دوستای خوبم قرار داشتیم ساینا و پارسا و پارمین هم بودن به قول خودت دوست های جدیدت
چقدر شیطونی و بازی کردی و بهت و به من خوش گذشت
این قدر راه دور بود که حس مسافرت بهم دست داد تو راه برگشت که همش خواب بودی
هوس کردم دل به جاده بزنم فقط من و تو موافقی؟؟؟
جمعه قشنگ که بابا هومنت دوست دره حتما بریم جایی و البته این جمعه همش خونه بودیم چون من کلی کار داشتم صدای خنده های تو و من و شور زندگی دوست دارم گلم
آخر های هفته رو دوست دارم به دلیل بودن تو وگرنه من کجا و خونه نشینی کجا؟
آخر هفته های من پر از بوی تو و صدای تو و بودنت شده این آخر هفته بیشتر حضور دارم خیلی خیلی بیشتر