روشاروشا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
روهانروهان، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
رایینرایین، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

روشا نوری از بهشت

همه لحظاتم زیباست و گاهی دوست دارم درباره آنها اینجا بنویسم.

وجودت را ارج می نهم... همیشه

1392/8/11 15:56
نویسنده : مامان روشا
941 بازدید
اشتراک گذاری

هر روز که دخترم از خواب ناز بیدار میشه برام یه روز دوست داشتنیه، روزی که دوباره فرصت مادر بودن رو دارم و شاکرم خدای بزرگم

اما هشتم آبان که چهارشنبه شده بود امسال برام تفاوتی قشنگ و بد داشت اولا قشنگ چون لحظه لحظع اش روز تولد روشا برام تداعی می شد و حس و حال مادر بیچاره ای که نمی دونه با این موجود مقدس و کوچک چکار کنه و بد چون شب قبلش دخترک از تب سوخت و مادر کاری نتونست بکنه جز بیدار نشستن و دعا کردن و پاشویه و ... اضطراب و خدای بزرگم مثل همیشه به دادم رسید و طلوع آفتاب دخترک شاد و سرخوش و شیطون شده بود...

توی مهد تولد گرفتیم با کیک شکلاتی که خودم پختم و آبمیوه، به همین سادگی

روشا و الناکه زیاد ازش تعریف میشه تو خونه

همیشه تا هستم روز خاصی برایم خواهد بود با وجود فرشته زمینی من

الحمدالله رب العالمین

مهمونی جشن تولد در ادامه مطلب

جشن تولد روشا از اون روزی شروع شد که من حساب کردم دیدم به دلیل تقارن آبان ماه تو ماه محرم از سال بعد نمی تونم مهمونی مفصل برای روشا بگیرم و تصمیم گرفتم امسال یه تولد خوب با دوستاش براش بگیرم

از روز شنبه برنامه ریزی من شروع شد از خرید بگیر تا درست کردن دسر و غذا و تزئینات، تولد خونه مامانم بود و واقعا مامانم و خواهر هام خیلی خیلی کمک کردند . تولد تم زنبوری داشت که بیشتر به خاطر رنگ لباس روشا این تم انتخاب شد و البته لباس منو و روشا ست بود که موجب ذوق بیش از حد روشا بود ناگفته نمونه اولین حیوونی که روشا تونست صداش رو تقلید کنه زنبور هم بود. کلی ایده از اینتر نت گرفتیم و آستین هارو بالا زدیم ...

پنج شنبه 9آبان ساعت4 تولد شروع شد ، همه دوستان خوبم بودن دوستای روشا و فامیل ها ،خیلی خیلی بهمون خوش گذشت از اونجایی که خونه مامان دو طبقه هست بچه ها کلی بالا و پایین رفتند ، دویدند، کیف کردند، گاهی دعوا کردند ، نقاشی دسته جمعی کشیدند ، صندلی بازی کردند و بهشون خوش گذشت حالا خونه مامان بنده خدای من که هیچی

 فدای سرشون که هیچ چیز سر جاش نبود

مامانی و عمه شیرین و زن عمو اولین مهمون ها بودند و بعد دوست گلم سیران که با وجود دعوت تو دوتا مهمونی دیگه اومده بود و منو و روشا رو خیلی خوشحال کرد با ساینای نازو خوشگلم اما حیف که زیاد نتونستن بمونن

دوستای روشا احسان ، امیر علی، آرمین ، آوش و امیرر ضا(پسرهای عمه و عمو و خاله) آبتین، رادین بزرگ و کوچک، مهدیس، باران هم بودند.

میز پذیرایی

تزئینات تولد

روشا که مدام پیش احسان بود

نقاشی دسته جمعی بچه با موضوع کیک تولد

کیک زنبوری خیلی خوش مزه بود جاتون خالی

ان شالله جشن بقیه شادی هاتو بگیرم عسلکم زنبورکم.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

وفا
11 آبان 92 15:56
کو ادامه مطلب؟؟؟؟


پاییینه دیگه
وفا
11 آبان 92 15:58
زهرا جون برو یه جایی عکاسی درس بده حیفی به خدا هدر می ری
اخه این چه عکساییه گرفتی ؟ روشا که تو نصف عکسات نیست نورشم که همشون افتضاح!! اصلا قالب بندی و طرح موضوعت هم که منو کشت ! خوب این دوربین بدبخت کلی اپشن داره که باید بنا به نور و موقعیت جایی که هستی تغییرش بدی خو !!

ایششششششششششش همش بد گفتی که خوب نکات مثبتشم ببین دیگه
مامان آوینا
12 آبان 92 10:58
سلام
خدا رو شکر رفع کسالت خانم کوچولو شده و جشن تولدش به خوبی و خوشی برگزار شده
ایشاله جشن 120 سالگی اشو بگیری
همیشه شاد باشید


ممنون
برای دختر شما ان شاالله
آیدا مامان ویهان
12 آبان 92 11:24
عزیزم تولد دختر گلمون مبارک ایشاا... 120 ساله بشه. چه تولد خوبی آفرین. منم تولد ویهان رو امسال زودتر گرفتم.


ممنون عزیزم اگه تونستی عکس هاش رو بذار
مامان مهبد كوچولو
13 آبان 92 9:38
خدا رو شكر كه با طلوع صبح حال روشا خوب شده و جشنش به بهترين نحو ممكن برگزار شده . عزيزم تولدت مبارك الهي كه 1000 سالي بشي . تم تولدت هم خيلي خوشگل بود نانازي خانوم


ممنون دوست خوبم
شادي مامان پارسا
13 آبان 92 9:50
خسته نباشي عزيزم. به به چه تولد زنبوري مفصل و جالبي، مبارك باشه. كاش منم ميتونستم بيام.
اميدوارم هميشه لبتون خندان و دلتون شاد باشه


ممنون خانومی آره جات خیلی خالی بود
مریم مامان محمد رضا
13 آبان 92 10:47
تولد گل خوشگلم مبارک.
انشالله 120سال شادد و سلامت جشن تولد بگیره


ممنون عزیزم
مریم مامان آریا
13 آبان 92 12:54
سلام
چقدر بدم میاد از تب خدا هیچ کوچولویی رو گرفتار تب نکنه ، من شنیدم دعای نور برای رفع تب خیلی خوبه به مفاتیح مراجعه کن برای رفع تب دعایی نوشته که خیلی خوبه
انشاء اله که دیگه هیچ وقت مریض نیشه

خیلی خیلی خیلی عالی بود که تولد روشای عزیز در مهد با اشتراک بچه ها تو خوردن کیکش بوده و این خیلی خوب بوده که از بچه ها خواسته نشده که هدیه ای تهیه کنن و ساده و صمیمی در کنار هم کیک رو خوردن
من دوست داشتم تولد آریا همراه با بچه ها باشه اما به چند دلیل نمی تونستم
راستش نوه های خودمون بودن که می تونستم بگم بیان ولی فقط به این دلیل که نکنه دلشون بگیره چرا کسی برای خودشون تولد نمی گیره و یا این شکلی نمی گیره ، منصرف شدم از دعوت نوه ها
تولد آریا رو با خانواده همسر گرفتم و فقط دختر عمه اش بود
تولد توی خونه هم خیلی عالی بود از این نظر که باز هم پر از بچه بود
همه چیز خوب و عالی بود
انشاء اله هر ساله شاهد پیشرفت های روز افزونش باشی


اتفاقا سوره نور رو خوندم خیلی موثر هم بود

تولدش مبارک ان شالله شاد و سلامت باشه
سيران
13 آبان 92 13:35
ممنون به خاطر همه زحماتت ، خیلی خوش گذشت تولد روشای خاله
راستی ، از غذاهات چرا عکس نگرفتی همچنان در حسرت کاسترولت م هاااااااااا



نازی گلم حیف شد زود رفتی

راستش عکس نگرفتم
مامان رادمهر جوجو
13 آبان 92 16:36
عزیزم تولد نازگل خانم مبارک ان شاء الله سالیان سال زیر سایه شما بابا و مامان مهربون زندگی قشنگی رو داشته باشه . آفرین مامانی به این همت میدونم برای یک مامان شاغل فراهم کردن یک مراسم تولد خیلی سخته


واییییییییی ممنون آره سخت بود اما خیلی خوش گذشت جای شما خالی
وفا
15 آبان 92 0:02
به به به چه عکسایی چه تولدی چه کیکی !!!
چقدرم این رنگ زرد به این فرشته کوچولوی سه ساله میاد
عزیزکم تولدت مبارک باشه ان شالله همیشه خوشحال و سلامت باشی و دل مامان وبابا به بودنت شاد باشه الهی 120 سال
خوب مامانش یه عکسم از لباس ست خودتون می ذاشتین مام کیف کنیم دیگه



ممنون دوست خوبم چقدر دلم برات تنگ شده

دیروز روشا می گفت چرا پارسا دیگه نمی یاد خونمون...
اليناگلينا
18 آبان 92 12:51
تولدت مبارك زنبور كوچولوي ناز.خوش به حالت با اين دوستاي خوب


ممنون خاله جون