شب یلدا
شبی که بلندترین شب سال باشد ، شبی زمستانی به گرمی آغوش مادر مهربان..
چقدر خانه پدری با صفاست و چقدر من محتاج بوی خوش آنجا هستم
بی شک قطعه ای از بهشت همین حس و حال را دارد
بی شک خدا هم در لحظه لحظه آنجا حضور دارد
شبی زیبا کنار خانواده ای که من وابسته آنها هستم
چقدر بعضی وابستگی ها خوب است
شب یلدای امسال مامان جون یه شال و کلاه صورتی قشنگ به روشا هدیه داد شال و کلاهی که با دستهای خودش بافته و تارو پودش عطر دستهای قشنگش رو گرفته
شب یلدای امسال پر از صحبت های صمیمی خواهرانه بود
پر از فال حافظ
پر از میزی زیبا از نعمتهای خداوند
خدایا بر محمد و خاندان پاکش درود فرست و برترین درودهای خاص خودرا ویژه آنها گردان.
خدایا! پدر و مادر مرا نیز به بزرگداشت و درود خویش مخصوص گردان
ای مهربانترین مهربانان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی