تکاندن خانه
نمی دونم چرا از بهمن ماه دیگه دوست ندارم خونه رو تمیز کنم ، هی می گم ولش کن واسه دم عید اساسی تمیز کنم
هی
هی
هی
که یهو میشه نصفه اسفند و من تند تند مثل همیشه اول یه کاغذ می یارم و برنامه ریزی می کنم به هر حال این ارشد برنامه ریزی خوندن جایی به درد ما می خوره خوب
میشه نیمه اسفند و من دوباره بازیگوش و ددری میشم ، خدای من خونه برام خیلی کوچیک میشه و دوست دارم همش بیرون باشم و امسال هورااااااااااااا یه همپای عالی هم دارم به اسم کولوچه خانم دخترک عسلی خودم ، چقدر خوبه پیاده روی با روشا چقدر خوبه ذرت مکزیکی تو خیابون خوردن با روشا و چقدر بهتره پاساژگردی با روشا (البته موقع هایی که نمی خوام خرید کنم چون اصلا بهم اجازه خرید نمی ده)
و چقدر بهتره تکاندن خانه با روشا و همسر مهربان و کاری من
جمعه ١٨ اسفند سه تایی دست بکار شدیم و حسابی تمیز کاری کردیم و بهمون خوش گذشت و شب با یه غذای خوشمزه روزمون رو کامل کردیم دارم فکر می کنم چه خانواده ای هستیم ها با خونه تکونی هم حال می کنیم و حسابی تفریح می کنیم .
خدارو شکر این چهارمین اسفنده که با روشا قشنگتر سپری میشه
همیشه باش نه جز اینم آرزویی نیست باش تا باشم